Monday, January 10, 2005

درباره چهره

دنیای چهره ها دنیای جالبی است. اگر دریاره اش فکر کنی مرتب به نکات جالبی درباره این دنیا پی می بری.
یک قاعده که مشابهش زیاد پیدا می شود این است که بعضی قسمت های چهره، بی هیچ دلیلی، برای چشم مهم تر است. مثلا لب بالا از لب پایین خیلی مهم تر است (با وجود نزدیکی) و انگار چشم به آن بد جوری حساس است و آماده است که از آن ایراد بگیرد با این وجود کاملا ناخودآگاه است و متوجه این نمی شوی که که کدام خاصیت دلیل وجود این حس بود. حسی که به هر حال متوجه کلیت آن می شوی زیرا انسان بی نهایت به چهره حساس است. خیلی عجیبه. اما نمی شود این حساس بودن را نظارت خودآگاه کرد. دیگر اینکه هر کاری کنی منطقی پشت این قضیه پیدا نمیکنی. باید approach شناختی مناسبی پیدا کرد. logic of faces.
در برابر مثال قبلی، مثلا اهمیت نقش چشم در چهره طبیعی و منطقی است چون چشم عضو مهمی است و دریچه دیدن دنیا است و نیز ساختار ظاهری پیچیده و جالب تری دارد.
یک نکته جالب: در یونان باستان، آنها که چهره بیش از حد خوب(!)ی داشتند (و خلاصه در اجتماع تابلو بودند) را از نسل خدایان می دانستند!
دیگه اینکه، خواص اصلی، به وضوح یک correlation بین کلیت بین دو بخش مختلف هستند یعنی یک face feature همیشه درباره دو عضو متفاوت است (شاید هم سه).
چیزای دیگری هم می شود گفت و بی منطق بودن آنها برایم جالب است.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home