Tuesday, February 08, 2005

خوان هشتم این epic - :
مواجهه قهرمان با clone خودش!
مرحله ای که که در اسطوره ها جا می افتد

البته یک کپی از تو، که مزیت هایی بر تو دارد. یعنی او، خود تو است به اضافه تعدادی برتری اساسی.
وقتی با خودت در می فتی، و باید حتما شکستش دهی، و همه در این مرحله درجا می مانند.
نمیدانی باید بابت آن خوشحال باشی یا نگران. بزرگ ترین اضطراب ها را می آورد.
باید کلکی سوار کنی، که طرف تو گول بخورد. اما هر شگردی که بکارببری، به ذهن طرف مقابل هم می رسد چون او کپی خودت است.
ظاهرا تنها شگرد مفید این است که تفاوت های جزئی را شناسایی کنی و روی آنها کار کنی.
یک امکان دیگر، استفاده از ضعفی به نام "خود باوری" است.


(آخر ایده داستانی است. آه چرا فرصت نمیکنم selfishself را تکمیل کنم)
این در اسطوره های هرکول و اولیس و رستم جا افتاده است و به ذهن نویسنده ها نوسیده است.

چه حریف دوست داشتنی ای!
و چه موقعیت وحشتناکی: درافتادن با نزدیک ترین به تو: خودت.

شیفته clone خودم شده ام!

0 Comments:

Post a Comment

<< Home